لبت را بر لبم بگذار ڪز این ساغر پُر میچنان مستت ڪنم تا خود ب...

‍ "چشمانت "زادگاه باران ؛"لبانت "میخانه ای پُر از شراب؛"دستا...

مچاله ام کن ؛ در " آغوشت " من اوج آرامشم طوفانِ آغوش توست .....

ای ساقی افسونگر از باده خرابم کنمستم کن و هستم کن سرمست شراب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط