بوی رفتن می دهد با من مدارا کردنت
سخت دلتنگم برای اخم و دعوا کردنت

عطر خوبی می زنی از در که بیرون می روی
دلخورم از این همه خود را فریبا کردنت

گفتم آیا خسته ای از زندگانی پیش من؟
سخت رنجیدم من از اینگونه حاشا کردنت

گفتمت میل سفر دارم تو گفتی صبر کن
خسته ام، دلخسته از امروز و فردا کردنت

می شنیدم دیشب آن لحن پر از افسوس را
صورت گریان و آن آه و دریغا کردنت

می هراسم از نگاه خیره تو سمت در
رنگ حسرت دارد آخر این تماشا کردنت

با زبان بی زبانی حرف خود را گفته ای
می روم دیگر نمی خواهم مدارا کردنت

#مرجان_علیشاهی

#دلنوشته#عاشقانه
#ستایش_قلب_سربی
#دکلمه_عاشقانه
#تنهایی #دلتنگی#ویسگون
دیدگاه ها (۵)

مامان منو ببخش..🥺💜ی جمله برای مامانت تو کا.منتا بنویس و این ...

ننم میگفت نه!شعرخوانی طنز، فرامرز ریحان صفت در شصت و دومین م...

بے تـ.ـو هرچہ مےنویسم درهم استهرچہ مےگویم غریـ.ـب ومبهم استب...

‌... یک جایی از کودکانگی دختر بچه‌ها لابه‌لای لباس‌ها و کفش‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط