رسیدبهاینمونولوگکتابکهمیگفت

رسید‌به‌این‌مونولوگ‌کتاب‌که‌میگفت:
"مگرنمیشودآدم‌سال‌های‌بعدرا‌به‌یاد‌آورد‌و‌برای‌خودش‌گریه‌کند؟ "
بغضش‌گرفت‌،باخودش‌گفت‌چرا‌نشه‌؟!مثلا‌همین‌من‌وقتی‌به‌سال‌هایی‌که‌باید‌بدون‌‌تو‌بگذرونم‌فکر‌کنم‌گریه‌م‌میگیره :)🍂🕳
اشک‌میریخت‌و‌تکرارمیکرد‌چرا‌نشه‌آقای‌معروفی‌چرا‌نشه!

#پیچک‌_مه‌آلود


_منتخب شد🌿
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
دیدگاه ها (۱۴)

‌‌‌‌‌میخواستم‌صَبر‌ڪُنم‌مُتوَجہ‌تڪ‌تڪ‌ِاشتبـٰاهاتِت‌بشۍ؛تڪ‌ت...

_آزادمون‌کن‌بریم‌دکتر چیه‌هرروزهِی‌قرص‌قرص‌قرص‌و‌شب‌که‌میشه‌...

[°یادمه بهش میگفتم قلبه من ؛ حس میکردم میزان علاقمو بهش میتو...

مرغ شب خوان که با دلم میخواند رفت و این آشیانه خالی ماند آهو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط