نفسم گرفته امشب ز مرور خاطراتم

نفسم گرفته امشب زِ مرورِ خاطراتم
منم و نگاهِ حافظ ، من و شاخِ بی نباتم

قلمم نمی نویسد غزلی اگر بخواهم
همه خون شد و سیاهی قلم من و دواتم

عطش چشیده هستم چه بنوشم آخر امشب
که اجل نشسته با من سر چشمه ی حیاتم

من و یک جزیره خالی و سفینه ی خیالم
که مگر مرا ببیند که مگر دهد نجاتم

به مزارِ خود نشستم ودو دیده شمع روشن
مگر از خودم بگیرم به خدا شبی براتم

همه آتشم و دودم ، همه شعرم و سرودم
که مگر مرا ببینند و کنند التفاتم
دیدگاه ها (۵)

میدونی دلبَـــرمیخوام یه چیزی رو اعتراف کنماگه ... اگه این د...

اردیبهشتی های عزیز تولدتون مبارک👑🌹🌹🌹💝💝💝

🔴ما فرزندان حیدر و خیبر شکنیم#الله‌اکبر #انتقام_سخت#وعده_صاد...

😂😂😂😂

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط