این شعر اینقدر قابل تمل بود

⬅ این شعر اینقدر قابل تأمل بود
که حیف بود بخشی از اون گذاشته بشه

چندین صدا شنیده‌ام اما دهان یکی‌ست!
گویا صدای نعره و بانگ اذان یکی‌ست!

یک‌سوی بر یزید و دگرسوی بر حسین
خلقی گریستند ولی روضه‌خوان یکی‌ست!

افسرده از مطالعه‌ی زهر و پادزهر
دیدم دو شیشه‌اند ولیکن دکان یکی‌ست!

در عصر ظلم، ظلم و به دوران عدل، ظلم...
در کفر و دین مسافرم و ارمغان یکی‌ست!

💥در گوش من مقایسه‌ی خیر و شر مخوان
چندین مجلّد است ولی داستان یکی‌ست!

دزد طلا گریخت ولی دزد گیوه نه...
دردا که در گلوی گذر پاسبان یکی‌ست!

💥در جنگ شیخ و شاه، فقط زخم سهم ماست
تیر از دو سوی می‌رود اما نشان یکی‌ست!

💥اینک نگاه کن که نگویی: ندیده‌ام!
در کار ظلم بستن چشم و زبان یکی‌ست...

آنجا که پشت گردن مظلوم می‌خورد
حدّ گناه تیغ و تماشاگران یکی‌ست!
دیدگاه ها (۳۵)

این پست پیرو پست قبلی‌ست https://wisgoon.com/pin/65099863/

↩ شنا کردن صدف‌ رو دیده بودید (؟)

⬅یکی دوساعت پیش حساب‌کاربریم غیرفعال شده بود ، برای شمام این...

⬅اگه هر روز به مدت یکسال تخم‌مرغ آب‌پز بخوریم چه اتفاقی برام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط