دو روز بعد

"دو روز بعد"
امشب قرار بود جونگ کوک و تهیونگ به یه مهمونی برن
تهیونگ: پریزاد آماده شدی؟
جونگ کوک: آره عزیزم الان میام
جونگ کوک از پله ها رفت پایین و تهیونگ رو دید که با کت و شلوار مشکی چطور میدرخشه
ته: خیلی خوشگل شدی پریزاد
کوک: تو هم همینطور
تهیونگ کمر جونگ کوک رو گرفت بوسه آرومی رو شروع کرد
ته: خب بیا بریم
تهیونگ دست جونگ کوک رو گرفت و به سمت ماشین حرکت کردن تهیونگ در ماشین رو برای جونگ کوک باز کرد و خودش هم سوار شد و به سمت مهمونی رفتن
مهمونی توی بار بود و دوست ها تهیونگ هم دعوت بودن وقتی وارد سالن مهمونی شدن تهیونگ و جونگ کوک به سمت اعضا حرکت کردن
تهیونگ: سلام هیونگا
جونگ کوک: سلام
بعد از سلام و احوال پرسی با اعضا تهیونگ گوشیش زنگ خورد رفت تا جواب بده جونگ کوک هم رفت دست شویی ولی راهو گم کرد و داشت دنبال تهیونگ می گشت تا ازش بپرسه
ویو تهیونگ
گوشیم زنگ خورد رفتم جواب دادم و بعدش داشتم برمیگشتم پیش بقیه که یه قدایی از توی یه اتاق اومد صدای یه زن بود که در خواست کمک میکرد رفتم تا ببینم چه خبره وقتی رفتم توی اتاق یدفعه یکی شروع کرد به بوسیدن لبام توی شک بودم ثلی زود از خودم جداش کردم
ویو جونگ کوک
داشتم دنبال دست شویی میگشتم که چشمم به تهیونگ خورد که داشت میرفت سمت یکی از اتاق ها میخواستم صداش بزنم ولی دیدم که داره یکی رو میبوسه چشمام تار میدید و تنها کاری که تونستم بکنم این بود که سریع اونجا رو ترک کنم داشتم میدویدم که جیوپ صدام زد
جی هوپ: جونگ کوکا خوبی چیشده
کوک:تهیونگ....تهیونگ داشت یکی رو میبوسید
جی هوپ: چی؟ تهیونگ همچین کسی نیست حتما اشتباه دیدی
جونگ کوک: نه مطمئنم خودش بود
جی هوپ: خب بیا بریم خونه ی من تا یکم آروم بشی باشه؟
کوک: باشه هیونگ(با گریه)
ویو تهیونگ
وقتی برگشتم پیش اعضا جونگ کوک رو ندیدم و وقتی از اعضا پرسیدم گفتن خیلی وقته رفته دست شویی
سریع رفتم سمت اتاقی که دوربینا اونجا کنترل میشد دوبین هارو چک کردم و دیدم جونگ کوک وقتی اون هر*زه داشته منو میبوسیده دیده و سریع رفته ولی نفهمیدم کجا میره چون دوربین جلوی در خراب بود
دیدگاه ها (۹)

بچه ها لطقا زیر هر سه پست کامنت بزارید🧸🪐"یک هفته بعد"ویو جون...

تیزر فصل دوم🪐♡تهکوکـ♡#کیوت #دنص #کیپاپ #بی_تی_اس #آرمی #بلین...

وقتی رفتن طبقه پایین جونگ کوک چشمش به میز روبه روش افتاد تهی...

ژانر دوم فصل اول🙂🪐♡تهکوکـ♡#کیوت #دنص #کیپاپ #بی_تی_اس #آرمی ...

وقتی اعضا سریع دارن صحنه رو ترک میکنن ولی جونگ کوک و تهیونگ ...

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط