مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

سالهامیگذرد وبهمراهش

سالهامیگذرد وبهمراهش
عمرودوران پرجنب وجوشی تو رو به
افول وتو تازه در میابی که تمام آنچه
بخاطرش تمام هست ونیست خود را به
آتش کشیده ای همگی دنباله آن عشق وعلاقه نیمه تمامی بود که روزی تو در اوج دوست داشتن وادار شدی به تنهاماندن که فراموش کنی آنهمه خاطراتت را که به دور بریزی تمام آرزوها
وامیدی که در سرمیپروراندی ...
آری آنچه در این سالها به تلخی ورنج گذشت قرار بود لعبتی باشدشیرینتر از
عسل که ناگهان به زهر آمیخته شد وبه اجبار بتوبرای نوشیدن داده شد هنوزم
درد دارد یاد آوری روزهایی که فقط خدا میدید ومیدانست که ناباورانه چه اندوه بزرگی را به دوش میکشیدی وحیران وسرگردان به هرریسمانی چنگ میزدی تاشاید اندکی غم تورا بکاهد همان روزهایی که جسم‌ بیگناهت را اسیر جلادی بیرحم وناجوانمردکردی به این امیدکه حتی اگر به اندازه همه دنیاازتو
بیزارباشددلش به این عذاب راضی نمیشودمن فقط میخواستم بدانم چقدر برایش مهم بودم میخواستم بدانم آدمها چقدرشبیه حرفهایشانند
این دردکشنده حاصل بی مهری های انروزهاست...

#خانبیان
.خان.بی.آن.غمگین.است😔
دیدگاه ها (۰)

اماخودمونیماااااا...چقدر باید بیخیال باشه کسیکه یکی مثل من ا...

بزرگترین اشتباه وبیرحمانه ترین تصمیم قضاوت زمانی اتفاق میفته...

همان لحظه که تو سرگرم به آذین گلهایرنگارنگ‌ بودی ؛درست همان ...

همه حرفهارو ترانه میگه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط