بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی

بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟
تو که ویرانه کننده است غمت می دانم
خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟
آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد
شمع گریان شده، پروانه شدن را بلدی؟
مرغ عشقی شده دل میل پریدن دارد
بال و پر در قدمت لانه شدن را بلدی؟
می نویسم من عاشق فقط از قصّه ی تو
در غزل های من افسانه شدن را بلدی؟
اشک شب های سحر سوخته ام پیش کشت
تلخی گریه ی مردانه شدن را بلدی؟
هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده
تو بگو "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟
این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت
بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟🦋🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#عزیزترینم
دیدگاه ها (۰)

دلم یک آدم دیوانه می خواهد ولی نیستبرای گریه کردن شانه می خو...

صبح روزی پشت در می آید و من نیستم قصــــــه دنیا به سر می آی...

من از لبخند او آموختم درسي كه نسپارم به دست نا امیدی ھا دل ا...

مهم نیس کجایی وچکار میکنی من همیشه...از عمق قلبم...خالصانه ....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط