سرزمینم باران
هبوط.......ای باران،
ای نامهی عاشقانهی خدا به خاک ایران،
بر شانههای وطنم فرود آمدی،
و کوچههای تشنه را به بوسهی خنک خود آراستی.
خدایی که غریب به اتفاق است،
در هر قطرهات حضور دارد،
با آوازت، با اشکهای روشنِ آسمان،
و من، شاعرِ کوچکِ این خاک،
به سجده میافتم،
که هنوز هوای وطنم را دارد،
و هنوز باران را میفرستد...
ای نامهی عاشقانهی خدا به خاک ایران،
بر شانههای وطنم فرود آمدی،
و کوچههای تشنه را به بوسهی خنک خود آراستی.
خدایی که غریب به اتفاق است،
در هر قطرهات حضور دارد،
با آوازت، با اشکهای روشنِ آسمان،
و من، شاعرِ کوچکِ این خاک،
به سجده میافتم،
که هنوز هوای وطنم را دارد،
و هنوز باران را میفرستد...
- ۱.۵k
- ۱۲ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط