عاشقانه های شبنم

بعد از تو شکستند مرا در خفقانم
چون کاسه چینی که ترک خورد لبانم
تا بیخ گلو لب به لبم کرد غم تو
من روز و شب از چشم بلا دیده روانم
از بسکه به دنبال نشان تو خمیدم
انگشت نما تر شده از تیر ؛ کمانم
دستی به دهانم زده مُهری که تو باشی
تا هیچ نگویم که چنینم که چنانم
از سایه ی سنگین فراقت چه بگویم
تا کی همه جا بار غمت را بکشانم
صبر از سر من رفت و نمانده است بجز دود
دیگر به تبت سوختن ای جان نتوانم
چون چشم گشایی همه جا دود تنم هست
جز ابربلا پوش دگر نیست نشانم
غم کرده نهان و به صبوری همه بارید
این سیلِ روان از همه آفاق ِجهانم
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط