یک شب دست میبرم
ماه را از آسمان خدا می چینم
یک شب
شعرهایی که برای چشمهای تو سرودم را
می بوسم
اینبار نام تو را با خط درشت
وسط شعرم می نویسم
و آنقدر اشک میریزم و میریزم
که خدا بیاید و پا در میانی کند
مرا ،
چشم هایم را،
شعرهای بیکَس شده ام را
در آغوش بگیرد و آرام کند
می خواهم خدا
صدای قلبم را از وسط آغوشم بشنود
و دست های سخاوتمندانه اش را
روی سرم بکشد
و با هر هق هقم یک جانم بگوید
بجای جانم هایی که هیچ وقت
گوشهایم نشنید
یک شب
در آغوش خدا
نام تو را می آورم و صادقانه میگویم
تو را تا خدا دوست دارم


#شبتون_به_زیبایی_آرزوهاتون 🌙🌠
دیدگاه ها (۰)

❣گاهے چنانگره می‌خورد دلت به دلیڪه هیچ چیز و هیچڪس رایاراے گ...

‌ ❣چشـم هایتمثل رڪَبارهاےِ تند بهارےتماشایست....!!دل میبردد...

نوش نگاهت خواهری من تولدت مبارکا باشه ...یادته کوچک بودیم من...

#دل نوشته🥀با زندگی قهر نکن\"دنیا\" منت هیچکس را نمیکشدیکی رف...

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

فیک عشق ابدی

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط