بگذار که از درد تو بیمار بمیرم

بگذار که از درد تو بیمار بمیرم
از آتش دل سوزم و تبدار بمیرم
بر گردنم آن زلف سیه حلقه کن ای سرو
در پای تو خواهم به سر دار بمیرم
بگذر نفسی از بر بالینم و بگذار
از تاب و تب لحظه ی دیدار بمیرم
چون سایه ات ای گل ز سرم رفت عجب نیست
از جور خس و سرزنش خار بمیرم
سهل است ز تیر نگهت مردنم اما
ترسم نزنی بر دل و دشوار بمیرم
مستم کن از آن لعل می آلوده که حیف است
می باشد و من پیش تو هشیار بمیرم
تا چند ز بی مهریت ای مادر ایام
یک بار شوم زاده و صد بار بمیرم
اغیار پی زندگی از مرگ گریزان
من زنده که در رهگذر یار بمیرم
ای پرده نشین پرده ز رخ بفکن و برخیز
مگذار که در پرده ی پندار بمیرم
گر دیدن رخسار تو ای ماه گناه است
بگذار نگه کرده گنهکار بمیرم
تا چند صبا در پی عمرم بدوانی
بگذر ز من خسته و بگذار بمیرم...🦋💞🦋

#saharshehim💖

#عاشقانه
#عزیزترین_ابدیم
دیدگاه ها (۰)

صبحانه من صبح بخیری از توستبا نام تو شیرین شده چایم، به به.....

ای مهربان‌تر از برگ در بوسه‌های باران بیداری ستاره در چشم جو...

دلبرِ جذابِ دلم:🫀💕 چـہ خوب است با تو حرـ؋ زـבن! آـבم تمام ...

خستگی راآغوشِ تو در می‌کندوقتی نیستیعجالتاً چای می‌خوریمچه ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط