قصه دلتنگی...
دیدگاه ها (۰)

کاش زندگی یک کتاب بود هر زمان می‌خواستیم بر می گشتیم به فصلی...

بهش گفتم تو یه استکان چای به من بده ،من بلدم چطور باهاش شاد ...

ب کلاغ قصه ها بگویید ب خانه اش برودقصه ی ما ب سر رسید...

``~کجای قصه ای؟~``

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط