ان شور جوونی هم تموم مشه
اين شورِ جوونی هم تموم ميشه
و میفهميم كه هر شب تاريكیای كه تو زندگيمون اومد،
گذشت.
اين حجم از علاقهای كه توی سينهمون داره بی قراری ميكنه،
يه روز آروم ميشه،
میفهميم كه اين همه دست و پا زدن
و اين همه قصه سازی فقط عذاب دادن خودمون بود.
اين همه ترس از دست دادن هم تموم ميشه
و میفهميم داروين تو انتخاب طبيعی راست ميگفت؛
هر كسی مناسبمون باشه میمونه
و هر كسی نباشه هر چقدر هم خوب حذف ميشه.
همه چی ميگذره و تموم ميشه،
بعد میفهميم چيزی كه ما رو نگه داشته بود،
همون جملهی «يک درصد ممكنه بشه» بود.
چون هم اونقدر اون «يک» بزرگ بود
كه بهش درصد بدن و هم اون «بشه» اونقدر شيرين بود
كه آدم براش ادامه بده.
چيزی كه ما رو وصل كرده بود به اين زندگی،
نه عشق و علاقه بود، نه ترس بود، نه پول بود!
اميد بود كه ما رو نگه داشته بود عزيز دلم. اميد بود...
#نبض_مانا
و میفهميم كه هر شب تاريكیای كه تو زندگيمون اومد،
گذشت.
اين حجم از علاقهای كه توی سينهمون داره بی قراری ميكنه،
يه روز آروم ميشه،
میفهميم كه اين همه دست و پا زدن
و اين همه قصه سازی فقط عذاب دادن خودمون بود.
اين همه ترس از دست دادن هم تموم ميشه
و میفهميم داروين تو انتخاب طبيعی راست ميگفت؛
هر كسی مناسبمون باشه میمونه
و هر كسی نباشه هر چقدر هم خوب حذف ميشه.
همه چی ميگذره و تموم ميشه،
بعد میفهميم چيزی كه ما رو نگه داشته بود،
همون جملهی «يک درصد ممكنه بشه» بود.
چون هم اونقدر اون «يک» بزرگ بود
كه بهش درصد بدن و هم اون «بشه» اونقدر شيرين بود
كه آدم براش ادامه بده.
چيزی كه ما رو وصل كرده بود به اين زندگی،
نه عشق و علاقه بود، نه ترس بود، نه پول بود!
اميد بود كه ما رو نگه داشته بود عزيز دلم. اميد بود...
#نبض_مانا
- ۲۰.۳k
- ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط