میگذاری پا به شعرم شور برپا میشود

میگذاری پا به شعرم ،شور برپا میشود
حس بی اندازه ام هر بارمعنا میشود

تا کنارم میرسی قلبم پریشان میکنی
پیش آواز صدایت،عشق شیدا میشود

هر دمی از من بگیری آن نگاه نافذت
بیشتر در چشم من عشقت هویدا میشود

گرچه مخفی میکنم از دیگران گاهی تو را
در غزلهایم کماکان عشق،پیدا می شود

گاه بیگاهی به لطف دیدنت از کنج چشم
عاشقی ،در اوج پیری باز رسوا میشود
دیدگاه ها (۱۱)

مرغ دریا خبراز یڪ شب دریایی داشتڪَشت فریادڪشان، ...

میزنم سازی بیا، امشب به سازم ساز کن دلبری کن از من و امشب بر...

بی تو مهتاب شبی غصه به قلبم جا شددل ماتم زده ام بی تو تک و ت...

ای خوش آن ساعت که در کوی تو،، منزل داشتم‏صد مر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط