مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

اسلاید

۳_اسلاید
جرس کاروان
از زندگانيم گله دارد جوانيم
شرمنده ي جواني از اين زندگانيم
دور از کنار مادر و ياران مهربان
زال زمانه کُشت به نامهربانيم
دارم هواي صحبت ياران رفته را
ياري کن اي اجل ! که به ياران رسانيم
پرواي پنج روز جهان کي کنم که عشق
داده نويد زندگي جاودانيم
چون يوسفم به چاهِ بيابانِ غم اسير
وز دور مژده ي جرس کاروانيم
يکشب کمند گيسوي ابريشمين بتاب
اي ماه ! اگر ز چاه به در مي کشانيم
گوش زمين به ناله ي من نيست آشنا
من طاير شکسته پَرِ آسمانيم
گيرم که آب و دانه دريغم نداشتند
چون مي کنند با غمِ بي همزبانيم
گفتي که آتشم بنشاني ولي چه سود
برخاستي که بر سر آتش نشانيم
در خواب زنده ام که تو مي خوانيم به خويش
بيداريم مباد که ديگر نرانيم
شمعم گريست زار به بالين که شهريار
من نيز چون تو همدم سوزِ نهانيم
🎵#شهریار
#شهریار
#استاد_شهریار
#دکلمه_غمگین
#زندگی
#زندگانی
#اندوه
#سنتی
#موزیک
#شمع
#شعروغزل
دیدگاه ها (۰)

عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتادعارف از خندهٔ مِی در طمعِ ...

قصه ی این زندگی چیستوشما هیچگاه نخواهید فهمیدچه کسی؟ کجا؟ در...

#موزیک_شبانگاه#امشب_با_شهرام_ناظری#شبتون_به_آرامش_همراهان_عز...

باید عشقی داشت...عشقی بزرگ در زندگی!باید مدام کوک کرددلی را ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط