قصه تلخ از عشق

قصه تلخ از عشق
ای بی تو دل تنگم شبگرد خیابان ها
چشمان پر از اشکم در یورش باران ها

دل در پی تو هر شب شبگرد خیابان هاست
دیوانه و مجنون وار درگیر بیابان هاست

از عطر تو هر شب او باغ از گل میسازد
از شعر تو با آواز یک بل بل می سازد

بل بل تو بخوان امشب از قلب پر از دردم
دنبال تو می چرخم دلگیرم و میگردم

از من تو بخواه ای گل من را تو همانم کن
هر شرط که داری تو با آن امتحانم کن

باز از سر شب تا صبح با یاد تو همراهم
من بی تو نمی مانم عشق از تو می خواهم

می سوزم و می بازم با یاد تو می سازم
با قصه تلخ از عشق بازم به تو می نازم
#محمد_خوش_بین
#هوشنگ_کاشیلو
#دکلمه
شعر
#عاشقانه
#تکست
#متن_عاشقانه
#دوستی
#خوشبین
#تلخ
#عشق
#باران
#خیابان
#قصه
#گل
#شاعر
#امتحان
#صبح
#شب
دیدگاه ها (۰)

و این حقیقت زندگی است

حلقه های زنچیر

بوسه

کبوتری غریبم

همچون شعر سپید زیباست ‌و رویای شیرین ِخواب های مرا ...به صبح...

عشق ( درد بی پایان)

‍ هرکه ما دلدادگان را سرزنش ها می کندروز وشب این قصه را تکرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط