آموزش شروع یک زندگی روستایی توسط دوتا خواهر گیلانی

⬇️💬✍️
‌شبِ بیست‌وهَشتُم:
دومِ مِهرماهِ هزاروچهارصدوسه:
سلام پسرِ اَندیشمندِ بابایی؛ سلام خادمُ‌الحسین (علیه‌السلام)؛ سلام نوکرِ اَهلِ‌بیت (علیهماسلام)؛ خوبی قربونت بشم؟ یه‌چندتا موضوع هست، که شما به‌عنوانِ تنهاپسرم، باید درجریانش قرار بگیری اِنشاءالله؛ فقط باباییِ من، اِنشاءالله چند سالِ دیگه، اَگه این نامه به‌دستت رسید، حق نداری که دِلواپَس یا نگران بِشی خدایی‌نکرده؛ باورکُن اَگه بفهمم اِسترس گرفتی یا ناراحت شدی، خودم نابودت می‌کنم عشقِ باخدای بابا؛ ما باهم یک خانواده هستیم به‌لطفِ‌خدا؛ و اَعضای خانواده، باید هیچ‌رازی، بینِ‌شون وجود نداشته باشه.
(۱) اِمروز یک مادر، یک پدر و یک دخترِ چادری اومدند داخلِ مغازه؛ پدره به حاج‌آقا گفتند: (حاج‌آقای ...، من دکتر ... هستم، دندان‌پزشک و اِصالتاً تهرانی هستیم؛ همسرِ من، چهارساله این بچه‌ی شما رو زیرِنظر داره، و همیشه اَز خودتون خرید می‌کنه؛ من حاضرم برای به‌دست آوردنِ همین‌جور دامادِ سالم و مومنی، به پاتون بیفتم حاج‌آقا؛ آقای ...، دخترِ من دو سالِ پیش که پسرِ شما رو دیده، هم چادری شده، هم نمازخون شده، هم عضوِ بسیج شده، هم مسجدبرو شده، و واقعاً یک عاشقِ واقعیه؛ اَگر این پسرتون وضعِ مالیش اِفتضاحه، من هیچی اَزش نمی‌خوام، و تازه خودم بهش یک خونه، یک ماشین، و یک حقوقِ ماهیانه میدم؛ ...).
صاحب‌کارم گفتند: (ممنونم آقای دکتر؛ راستش من چی بگم! این پسر، خودش تمایلی به اِزدواج نداره، و تنها زندگی می‌کنه؛ اَلانم خودش دوست‌داره به‌جای اِزدواج کردن، سرپرستیِ یک نفر رو به‌عهده بگیره؛ آقای دکتر، من واقعاً چی بگم! ولی جَوون‌های اِمروزی، اولویت‌هاشون، با زمانِ ما تغییر کرده؛ منم چون این پسر، راهش راهِ خداست، می‌دونم که اَگر سرپرستیِ اون‌پسر رو به‌عهده بگیره، بیشتر موفق میشه؛ این‌پسر بارها براش صحبت کردم، و اَهلِ اِزدواج نیست.).
ببین نفسِ بابا، باورکُن اَگه ببینم آرامشت به‌هَم بریزه، خودم نابودت می‌کنم؛ من تا همیشه مالِ خودتم و اَصلاً اِزدواج نمی‌کنم اِنشاءالله؛ (۲) چهارتا روغنِ پنج کیلویی هم‌زمان اُفتاد روی پام، و خداروشکر حالم خیلی خیلی عالیه به‌لطفِ‌خدا؛ باورکُن فکرت درگیر بشه، اَزت نمی‌گذرم؛ (۳) ببین عشقم، من واسه اینکه پولِ خریدِ خونه‌مون رو جور کُنم، می‌خوام برم یک قُلکِ سُفالیِ خیلی‌بزرگ بخرم به‌اُمیدِ‌خدا؛ دوست‌دارم جُفتِ‌مون، داخلِ خونه‌ی خودمون زندگی کنیم، پدرپسری به‌لطفِ‌خدا؛ دوست‌دارم بعد اَز مرگم، خونه به شما برسه اِنشاءالله، و پسرم بی‌سرپناه نشه با توکل به [خداوند]؛ (۴) نماز هم فراموش نشه؛ یاعلی و التماس دعا.‌

#قرآن #نهج_البلاغه ‌ ‌
دیدگاه ها (۰)

آموزش تولید قیماق یا همون سرشیر به روش یک آقای قمی

آموزش طبخ یک مرغ به روش پروانه ای

آموزش ساخت و تولید اسلایم برای فروش

آموزش تولید محتوا با موضوع موسیقی

هيونجين : سلام راستش امسال زمان واقعاً سختی پشت سر گذاشتم ی...

دوست دختر اجاره ای

ضربان قلب پارت آخر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط