دلم برای مادربزرگم خیلی تنگ شده تنها کسی بود که خانواده رو متحد میکرد اروزمه یه بار دیگه ببیینمش اخرین بار روی تخت بیمارستان بود

دیدگاه ها (۳)

پیر شدیم

پشمام یادوتونه

ایلام ماسک باشه

نظری ندارم به نظرتون واقعیه 😶

دلم برای کصخل بازیامون تنگ شده🙂یه روز که دیگه اختیارم دست هی...

زور و عشق پارت ۵

💜: یه حس عجیبی دارم دلم برای یونتان کوچولومون تنگ شده خیلی ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط