آخرین باری که یکی با این تحکم و قلدری می خواست گوش های م

آخرین باری که یکی با این تحکم و قلدری می خواست "گوش های ما را باز کند" لب مرز موقع فرار بازداشت شد و بعد کنار جدولی، گوشه جوبی، جایی به گه خوردن افتاد و آخر سر این قدر با حافظان امنیت این مردم همکاری کرد که حکمش از زیر چوبه به حبس تقلیل یافت.

آن گردن کلفت که موش شد و خزید توی لانه اش. توی باب اسفنجی از آن سر دنیا حقیرتر از آنی که برای مردم ایران خط و نشان بکشی. بزن به چاک آقای مکانی...

#حقیر_فراری
#برگرد_بیا_ایران
دیدگاه ها (۲)

خودکشی برای نان،  خودکشی کارگری که کارش را از او ستانده اند،...

عشق یعنی خود نبینی ، از منیت بگذریاز همه دلبستگی با قاطعیت ب...

📝 «نظام بیافتد ولی ما بمانیم»🔸 تی‌وی‌پلاس و آزادی و عجیبش را...

آیا میدانستید یک نوع مار وجود دارد که در هر ثانیه بدنش نیم س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط