ساز الهه ام ز صدای بنان پرم
🍒🌱ساز الهه ام ز صدای بنان پُرَم
بسیار گریه کرده ام و همچنان پرم
نای ام بریده است اگر لال و ساکتم
تارشکسته ام که زحرف و زبان پُرَم
در کالبد اسیر شده روح زخمی ام
از آروزی پر زدن آسمان پُرَم
آنقدر داغ و حسرت باران کشیده ام
از انتظار دیدن رنگین کمان پُرَم
بسیار روی شانه خود گریه کرده ام
سرمایه جوانی ام و از زیان پُرَم
مغلوب جنگ داخلی آه و خنده ام
از زخم سوزناک، گلو تا دهان پُرَم
در جستجوی منزل خورشید گم شدم
از سایه ی جدا شده ی ارغوان پُرَم
مشروطه خواه عشق توام کودتا نکن
«تبریزم از سلاله ستارخان پُرَم»
یوسف ببر به چاه زنخدان اسیر کن
مصرم برای آمدن کاروان پُرَم
اردیجهنم است بهارم بدون تو
باغم ز تازیانه باد خزان پُرَم
از دورتر به سوختن من نگاه کن
چون کوه با گدازه آتشفشان پُرَم
بعد از یکی دو بار نگاهم که کرده ای
از تیر چشم های تو تا استخوان پُرَم
یک صفحه نامه ام که برایت نوشته اند
از شکوه های دوری «خط» در میان پُرَم
لطفاً بخند حال مرا رو به راه کن
چون از نگاه خسته و نامهربان پُرَم🍒🌱
#حسین_خدایی
#شخصی
#believeme
بسیار گریه کرده ام و همچنان پرم
نای ام بریده است اگر لال و ساکتم
تارشکسته ام که زحرف و زبان پُرَم
در کالبد اسیر شده روح زخمی ام
از آروزی پر زدن آسمان پُرَم
آنقدر داغ و حسرت باران کشیده ام
از انتظار دیدن رنگین کمان پُرَم
بسیار روی شانه خود گریه کرده ام
سرمایه جوانی ام و از زیان پُرَم
مغلوب جنگ داخلی آه و خنده ام
از زخم سوزناک، گلو تا دهان پُرَم
در جستجوی منزل خورشید گم شدم
از سایه ی جدا شده ی ارغوان پُرَم
مشروطه خواه عشق توام کودتا نکن
«تبریزم از سلاله ستارخان پُرَم»
یوسف ببر به چاه زنخدان اسیر کن
مصرم برای آمدن کاروان پُرَم
اردیجهنم است بهارم بدون تو
باغم ز تازیانه باد خزان پُرَم
از دورتر به سوختن من نگاه کن
چون کوه با گدازه آتشفشان پُرَم
بعد از یکی دو بار نگاهم که کرده ای
از تیر چشم های تو تا استخوان پُرَم
یک صفحه نامه ام که برایت نوشته اند
از شکوه های دوری «خط» در میان پُرَم
لطفاً بخند حال مرا رو به راه کن
چون از نگاه خسته و نامهربان پُرَم🍒🌱
#حسین_خدایی
#شخصی
#believeme
- ۶.۵k
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط