«پتانسیلی که من درون خودم دارم همون هیولایه که ازش میترسم
این «هیولای خشم و نفرت منه» که ازش ترس دارم
می ترسم از اینکه فعال بشه
می ترسم از اینکه فرمانروایی خودش رو آغاز کنه
خیلی روز ها هست که حس میکنم داره حرکت میکنه تا این قلمرو رو به دست بیاره
و اینکه بدونی داره کم کم پیشرفت میکنه خیلی درد داره
من دارم یه فرد منزوی میشم که نکنه این هیولا به کسی آسیب بزنه
من دارم تنها میشم که نکنه کسی از این هیولا با خبر بشه
دارم بقیه رو از خودم دور میکنم که بتونم کنترلش کنم نزارم منو تو مشت خودش بگیره»



اینا رو خوندی؟
همه اینا افکار من بود قبل از شروع این فرمانروایی 😂😂
الان فکر میکنم خیلی مسخره بود، من داشتم چه قدرت زیبایی رو سرکوب میکردم!
الان که فکر میکنم «خشم و نفرت» کنار هم چقدر زیبان
قدرت زیبایی به نام «سلیطه:با معنی سلطه گر» رو به وجود میاره
فقط یک شب فاصلس تا آغاز این پادشاهی
شب با یک غم سخت میخوابی و صبح با درونی خالی بیدار میشی
این حس زیبا توصیفی نداره
صبحی که آغاز این پادشاهیه بسیار زیباس❤️‍🔥


اینو من بهت میگم که همیشه این هیولا رو سرکوب میکردم
بزار فرمانروایی رو بدست بگیره تا بتونی قدرتات رو جذب کنی
اما کل فرمانروایی رو بهش نده
فقط و فقط به منطقه «منطق» محدودش کن
«منطق» خود نقطه امن و آزاد این فرمانروایی که هیچ کس بهش دست رسی نداشته و نداره و نخواهد داشت
دیدگاه ها (۰)

Butter

این فقط خروج شون بوده 😎

عشق غیر منتظره پارت 19

عشق یا نفرت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط