شاهرگ من، به جفت دستانم که صادقانه بر روی قلبم سایه انداخته اند قسم، اگر احساسی جز عشق بی نهایتم به تو هدیه دادم، گر چشمانم به مردمک های دیگری جز مال تو خیره شد، گر قلبم برای قلب دیگری تند تر تپید، گر روحم بر روی بال پروانه ها خوابید و به روح دیگری فکر کرد، گر مغزم خاطراتی دیگری را جز چهره بوسیدنی ات در کتابخانه اش ذخیره کرد.. قسم به همین دو دستم، چشمانم را از حدقه در میاورم تا درس عبرتی شود برای کل وجودم که حتی همین حالا هم صادقانه با لبخند پاکم متعلق به توست.
دیدگاه ها (۶)

میشه بیاید فیلم یا سریال معرفی کنید؟

_چه صدایی رو دوست داری؟+هوم.. خب... صدای لمس دکمه_... وا چه ...

میدانی؟ همه ی اینها نقشه بود. تا روزی از تمام آن ستاره های ف...

من را هرچه زودتر بکشید. اگر او پاداش زندگی من است میخواهم هر...

در ادامه....P.3تنشی در هوا سنگینی می‌کرد که نفس کشیدن را سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط