عاشق بوی بهار و چمن و نسترنی

عاشق بوی بهار و چمن و نسترنی
تو که طناز تر از چتر گل یاسمنی
بیخودی نیست لبم در به در بوسه ی توست
مرده را زنده کنی روح رها در بدنی
من به چشم تو و آن چهره ی مهتابی تو
بارها خیره شدم تا مژه برهم بزنی
مژه بر هم زدنت آینه ای رو به بهشت
مردم چشم تو در وسوسه ی بت شکنی
آنقدر وصف تو را خوب نوشتم که سحر
باغ خورشید شد و ماه و سهیل یمنی
ننوشتی دو سه خط وصف مرا دشمن و دوست
بر همین حدس و گمانند که تو دل شکنی
گرچه خاموشی و بی میل به توصیف ولی
حاضرم شرط ببندم که تو هم مثل منی🦋💞🦋


#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۱)

عشقت اندوه را به من آموختو من قرنها در انتظار زنی بودم که ان...

عشق ابدیم با تو از انتظار سخن خواهم گفتمن دشت را به هنگام تا...

آتشی از عشقِ او بر جانِ من افتاده استداغِ سردِ شعله ها روی ب...

آرزو کردنت که محال نیستامشب آرزوی داشتنت را به آسمان میفرستم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط