دلم میخواد آقای حسینی( کسی که فیش میده برای کلاس نقاشی) جر وا جر کنم
میخوام تیکه تیکش کنم
بندازمش تا اسید تجزیه شه
آخه مادر ج... خوده خانم مومن گفته اوکی چهارشنبه بیا بعد اومدیم فیش نشون دادم گفتی نه
یزید این همه من بچه های مدرسه رو آوردم کلاس نقاشی بعد تو میگی نههه
مامانم داد و بیداد کرد گفتی نهجلو خودت بغضم دیدی میگی نه
خوده خانمه گفته چهارشنبه بیار اوکیه تو میگی نههههه
به حضرت لیوای ترکیبی هم اعوارضش اینجوری نیست
بابا شما شیشه میکشینبابا شما مصرف شخصی میزنیدخب بگو اونی و که تو میزنی ماهم مصرف کنیم
این همه آدم بعد صد سال میخوان بیان کلاس نقاشی
اون حسینی سگ دست میگفت پر
جلو خودش بغض منو دید دید داشت گریه میکردم
در فشار من چهره میبینید
حیف که من دهنم بسته بود چه فش های دارم و میخوام بدم
یکی یه چاقو با پاپیون بده من برم یه قتل انجام بدم بیام🎀🔪
فش آزاده( چرا چون فشاریم)
بزارید یه مدت من با افکار رویاییم تنها باشم
تا از قتل دور بمونم شیبالللل
(احمق الان داری فک میکنی کسی اینهمه میخونه )