جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی ندارد

نه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکست

چراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینست

اگر چه عاشقی خود بت پرستیست
همه مستی شمر چون ترک هستیست

به عشق ار بت پرستی دینت پاکست
وگر طاعت کنی بی عشق خاکست

فدای عشق شو گر خود مجازیست
که دولت را درو پوشیده رازیست

حقیقت در مجاز اینک پدید است
که فتح آن خزینه زین کلید است
دیدگاه ها (۰)

دست هایتان را آماده کنید پاییز نزدیک است باید گره بخورد در د...

نگران نباش‎خیلی تنها نمی‌مانم‎عاقبت یک روز‎مرگ دستم را می‌گی...

دوست داشتن خود این است که بدانید نیازی نیست که خوب باشید.......

رنج فال قهوه را عمـری ست فنجان می کشدسیب را حوا به آدم داد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط