منتوراازآرزوهایتجداکردمببخش

#من_تو_را_از_آرزوهایت_جدا_کردم_ببخش
من به اسم لطف در حقت جفا کردم ببخش

با گمان عشق دل بستم به مهر این و آن
با تو و تنهایی‌ات ای دل چه‌ها کردم ببخش

من فقط یک‌ بار بخت زندگانی داشتم
در مسیر آزمودن گر خطا کردم ببخش

کودکی بودم که مسحور از تماشا می‌دوید
گاه اگر در راه دستت را رها کردم ببخش

داستان خضر و موسی بحث عشق و عقل بو‌د
چون نفهمیدم، چرا چون و چرا کردم! ببخش

تا گشودم پیله‌ام را آتشت را یافتم
سوختم ای شمع و جشنت را عزا کردم ببخش

از کنارم رد شدی، رفتی و فهمیدم تویی
آه قدری دیر نامت را صدا کردم ببخش...
دیدگاه ها (۴)

#زردها_بی‌خود_قرمز_نشده‌ا‌ندقرمزی رنگ نینداخته ‌است بی‌خودی ...

#روی_بند_رخت_کنار_پیراهنت_دلم_را_آویزان_می_کنمتو دلم را می ب...

#سلام_غریبه...

#می_نویسم_که "شب تار سحر می گردد"یک نفر مانده ازین قوم که بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط