خوشا ای دل بال و پر زدنت؛
شعله ور شدنت، در شبانگاهی

به بزمِ غم؛ دیدگانِ تری،…
جانِ پر شرری… شعله ی آهی…

بیا ساقی تا به دستِ طلب
گیرم از کفِ تو؛ جامِ پی در پی

به دادِ دل ای قرارِ دلم؛
نوبهارِ دلم، میرسی پس کی؟

چونان ابرِ نوبهارم من…
به دل شورِ گریه دارم من…
می توانم آیا نبارم من
دیدگاه ها (۴)

سومین سالگرد پدرم خیلی دلتنگتم بابا جونمهمیشه و هر روزم بیاد...

زیر آسمان سیاه دلتنگیچقدر سخت است قدم زدن در پس کوچه های خاط...

ما همدیگر را اتفاقی دیدیمهمدیگر را باز شناختیمتسلیم هم شدیمع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط