استوری عاشقانه

خسته و در به در شهر غمم شبم از هر چی شبه سیاه تره
زندکی زندون سرد کینه هاست رو دلم زخم هزار تا خنجره
چی میشد اون دستای کوچیک و گرم رو سرم دست نوازش میکشید
بستر تنهایی و سرد منو بوسه گرمی به آتش میکشید
چی میشد تو خونه کوچیک من غنچه های گل غم وا نمیشد
چی میشد هیچکسی تنهام نمی زاشت جز خدا هیچکسی تنها نمیشد
من هنوز در به در شهر غمم شبم از هر چی شبه سیاه تره
زندکی زندون سرد کینه هاست رو دلم زخم هزار تا خنجره

#داریوش
تو رفته ای و حاصل تفریق تو از این شهر، چیزی شده که در باورت نیست. همه آلودگیست این ایام، بهار کدام فصل بود که با رفتنت،از تمام سال های بعد از تو فقط یک زرد و نارنجی باقی مانده. تو رفته ای و پی برده ام دوست داشتن غم انگیز است چون تمام زندگی منهای بوسه هایت شده. یعنی تمام خیابان های این شهر منهای رد پاهای تو شده، تمام آسمان ها منهای کبوترهایی که از دست تو دانه گرفتند و حالا راه خانه را گم کرده اند. دوست داشتن غم انگیز است یعنی سلول یک نفره منهای گریه هایی که بی اختیار بر روی گونه هایم مهاجرت می‌کنند، یعنی منهای خانه ای که تو دیگر در آن زندگی نمیکنی، یعنی منهای دیواری که خالی از هر عکسی مانده، زندگی یعنی منهای تو.
در ریاضی زندگی هیچ حاصل جمعی ما را کنار هم قرار نداده.
دیدگاه ها (۰)

استوری عاشقانه  دویدومکی بنسیز یارالی گیبیسننه اغلار نه گولر...

استوری عاشقانه

استوری عاشقانه

#خسرو_شکیباییبه تو گفتم: «گنجشک کوچک من باشتا در بهار تو من ...

تو رفته ای و حاصل تفریق تو از این شهر، چیزی شده که در باورت ...

کپشنو نخونید😭🤣آرامش روحم.. میدونی شاید فقط من اینجوریم(منظور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط