شبی رو یادمه که از ترس اینکه

شبی رو یادمه که از ترس اینکه
فرداش امتحانم رو خوب ندم تا خود صبح بیدار بودم .
الان که به اون شب فکر می کنم خنده‌ام می گیره .
دنیام چقد کوچیک بود .
فرضا که امتحانم رو بد می دادم خب که چی ؟!
مگه دنیا به آخر می رسید ؟!
می خوام بگم يه زمانی يه چيزی برات اونقدر مهمه
که به خاطرش روح و روانتو آزار می دی
اما همون چیز ، یه سال بعد ممکنه کاملا برات بي اهميت باشه و با فکر بهش بخندی ؛
می دونم همین الان یاد يكی از دغدغه هات افتادی ،
آره همونی که تو ذهنته .
زياد به خاطرش خودتو اذیت نکن ،
می دونی شايد سال بعد یا چند سال بعد ،
دیگه حتی یادتم نیاد .
بيخيال هر دغدغه ای که الان داری ،
می گذره ...
سعي كن فقط بزرگش نکنی ، خب ؟!

#Good_Evening
#Spring


👤شقایق رحمانی
دیدگاه ها (۰)

بودنَت دلچسبه ،مثِل خوردن شربتِ خاکشیر تو گرمای تابِستون ،یا...

ولی واقعیت زندگی اینه که ،تمام روزهای سختی که فکر میکردیم ن...

قدیما عادت داشتیم به آسمان نگاه کنیم و به جایگاهمون بین ستاره‌ها فکر کنیم ، حالا فقط به پایین نگاه می‌کنیم و نگران جایگاهمون بین گرد و خاک هستیم ! 📽Interstellar (2014)

آخرشم یه دونه از این ونا میخریم ،با دلبر میزنیم به دل یه جاد...

#دیماهی لایک و بازنشر یادتون نره♥️شبی رو یادمه که از ترس این...

پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط