هر روز بیشتر به این واقعیت پی میبرم که زندگی را نمیتوان

هر روز بیشتر به این واقعیت پی می‌برم که زندگی را نمی‌توان تحمل کرد. مگر دیوانگی چاشنی آن باشد...

👤نیچه - نامه‌ای به دوستش پیتر گاست
دیدگاه ها (۴)

هركسى امیدی دارد مجادله‌ایاز دست داده‌ایدردیانزواییو اندوهى....

گفت: «عشق نه، بیا تا همیشه دوست بمانیم»دستش را رها کردم گفتم...

همیشه یک نفرپشتِ شلوغی های خیالت هست،که مدام دوستت داردکه مد...

دوست دارم همه چیز را همان‌طوری که هست به حال خودش رها کنم و ...

"زندگی را نمی توان تحمل کرد،مگر آنکه دیوانگی چاشنی آن باشد."

کافیه خدا بخواد......

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط