زخمهایمان را بستیم و صبر کردیم روز برآید

زخم‌هایمان را بستیم و صبر کردیم روز برآید،
سپس دوباره راه افتادیم،
نپرسیدیم کجا می‌رویم یا چرا باید برویم یا اگر زخم‌ها خوب نشد چطور طاقت بیاوریم؟
فقط دوباره راه افتادیم...



#حمید_سلیمی #هوشنگ_ابتهاج #هوشنگ #ابتهاج #درد #کوه #زخم #صبر
دیدگاه ها (۱۵)

میـدونی!؟من خیلی زجر کشیدم...#احساسات #داریوش_اسدزاده #زجر

سـلام به همـگی✨23 تولدم بوده ولی بخاطر شهادت امام علی (ع)🤍 ک...

دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور...#حال_خوب #غم #یکسان #ح...

اندیشه ها باید همیشه به سوی آینده پیش رود.اگر خدا میخواست که...

{سناریو شماره ۳}||پارت دو||نام سناریو:«حالت...خوبه؟»چند دقیق...

وانشات اینوماک//پارت ۵

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط