#باران ❣نوشته بود: تو مثل طوفان می‌زنی به قلب سختی‌ها و تهش با یک لیوان چای در دست بر می‌گردی،
نوشته‌بود تو قوی‌تر از این حرف‌هایی!
و من نگاهی به خودم کردم، آیا قوی‌تر از این حرف‌ها بودم که مثل نهال‌های نو رس، زیر تندباد حوادث نشکنم؟ یا طوفان بودم؟ طوفانی که می‌تازد و می‌شکافد و از دل رنج‌ها و دردها و زخم‌ها، ضمادی کمیاب بیرون می‌کشد؟
نفس عمیقی کشیدم، خودم را برای هر آنچه ناملایمتی و رنج که احتمال نمی‌دادم آماده کردم و زدم به قلب سختی‌ها و ایمان داشتم که تهش آسوده و آرام، با یک لیوان چای در دست بر می‌گردم؛ همانگونه که خورشید، پس از رگباری طولانی و سخت راه خودش را پیدا می‌کند.

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۱)

#باران ❣یاد بگیریم آدم های به موقعی باشیم !آدمهایی که سر وقت...

#باران ❣ویرانی.‌.آنجاست که می فهمی دلتنگی چه دماریازروزگارت ...

#باران ❣خواست پُر رنگ کند جلوه‌ی لبخند مراتوی فنجان تو انداخ...

#باران ❣‏همونجا که شهریار میگه :‏« من از جهان به تو دل بسته‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط