وقتی به حرمت میروم از دست صیاد روزگار آهو صفت میدوم و

وقتی به حرمت می‌روم، از دست صیاد روزگار آهو صفت می‌دوم و خود را به آغوشی می‌اندازم، مهربانتر از آغوش مادر و از آنجا بوی خدا می‌آید، بوی علی، بوی زهرا، بوی حسن و بوی سیب و بوی حبیبم حسین؛ که آنجا فرشته صفتی به جسم خالیم روحی تازه بخشد؛ که کوله بار دردهایم را لحظه‌ای بر زمین بگذارم و نفسی تازه کنم.

آخ ک چقد دلتنگت شده ام
اقا جان دست منو دامانت
دیدگاه ها (۰)

به پاس اولین بوسه ای که پدرم به رسم مهر در اولین ساعات تولد ...

با آمدنت فاصله بی معنا شدانگیزه برای غزلم پیدا شدهر پیچ و خم...

در جهانی مملو از میلیاردها نفررتنها یک نفر به دادم می رسد و ...

تولدت مبارک زندگیم

عاشقانه های شبنم باامام رضا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط