دیر زمانیست که پنجره روحم را نگشوده ام
دیر زمانیست که پنجره روحم را نگشوده ام
پرنده خیالم میل پریدن دارد
کجای آسمان بجویمت؟
اندوه چشمانت بر
شاخه های کدام اقاقی آشیان دارد؟
که تنها تورا از دور دوست دارم
بر بال های شکسته ی من ترانه ی
عشق را زیباتر بنویس
و دستانت را به بالهایم گره بزن
روح سرکشم قصد پرواز دارد
و شفای زخمهای قلبم چیزی
جز پریدن نیست......
دلنوشته
دیر زمانیست که پنجره روحم را نگشوده ام
پرنده خیالم میل پریدن دارد
کجای آسمان بجویمت؟
اندوه چشمانت بر
شاخه های کدام اقاقی آشیان دارد؟
که تنها تورا از دور دوست دارم
بر بال های شکسته ی من ترانه ی
عشق را زیباتر بنویس
و دستانت را به بالهایم گره بزن
روح سرکشم قصد پرواز دارد
و شفای زخمهای قلبم چیزی
جز پریدن نیست......
دلنوشته
- ۷.۱k
- ۰۳ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط