داشتمموهاشو میشستم که خوابش برد ای خداا کیوت خوردنی خیل

_داشتم‌موهاشو میشستم که خوابش برد ای خداا کیوت خوردنی خیلی اروم شستمش تا بیدار نشه خودمم شستم رفتم بیرون و خشک کردمش و خودمو هم خشک کردم لباس ها رو پوشیدم‌پوشنمش و در پنجره رو بستم ا.ت و گذاشتم رو تخت و پتو رو انداختم‌روش
و رفتم شام و درست کردم میخواستم خودم درست کنم
۴۵ مین بعد
+ دیدم رو‌تختم فکر کنم تو حموم خوابم برده بوی غذا میاومد رفتم‌پایین دیدم جیمین داره عذا میپزه اخجونننن
رفتم و از پشت‌بغلش کردم‌
_دیدم یکی از پشت بغلم کرد از دستاش دیدم ا.ت رو مو کردم طرفش
بیدار شدی خوشگلم ؟
+اره
_بهتری؟
+اره میگم‌غذا چیه
_ام کیمچی و سوشی
+هورااا
_خنده
برو بشین تا بیارم
+باشه
۵ مین بعد
_خب بیا هر چی دوست داری بخور
+باش 💜
_داشتیم میخوردیم که .....
=قرباننن
_چیه چیشده چرا داد میزنی
=قربان چند نفر اومدن شرکت‌ اسناد و بردن ولی معلوم نبوده کی بودن
_چیییی پس شما اونجا چه غلطی میکردین
=ببخشید قربان
_ببخشید تو‌ به چه درد من میخوره
برو ماشین و اماده کن الان میام
=چشم
_ا.ت قشنگم من برم زود میام در همه جا رو قفل میکنم که عیچ کس نیاد باشه
+ب.باشه
_عزیز دلم‌چرا لکنت گرفتی نگران‌نباش
+باشه (لبخند )
_خدافظ عزیزم سعی میکنم زود بیام
+باشه خدافظ
دیدگاه ها (۱)

+وقتی جیمین رفت ترسیدم به خاطر اینکه ترسم و فراموش کنم رفتم ...

+رفتیم پاساژ تو یکی از اون مغازه ها لباس عروسی بود جیمینننن_...

=قربان بفرمایید امادش_اومدم میخواستم‌ا.ت و بزارم صندلی عقب ...

۳۰مین بعد =اووو اقای پارک بفرمایید ارباب منتظرتون هستن ولی ا...

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط