مرا می شناسی تو ای عشق

مرا می شناسی تو ای عـشـق؟
من از آشنایان احساس آبم
و همسایه ام مهربانی است؛
و طوفان یک گـل، مرا زیر و رو کرد.

پرم از عبور پرستو؛
صدای صنوبر؛
سلام سپیدار.

پرم از شکیب و شکوه درختان
و در من تپش های قلب علـف ریشه دارد.

دل من، گره گیر چشم نجیب گیاه است.
صدای نفس های سبزینه را می شناسم؛
و نجوای شبنم،
مرا می برد تا افق های باز بشـارت...


🎙#خسرو_شڪیبایی

📝
دیدگاه ها (۳)

از حرف مردم درس بگیرولی هیچ وقت ...با حرف مردم زندگی نکن !جو...

و دیگر جوان نمیشومنه به وعده ی عشق ونه به وعده ی چشمان تو !و...

عشق‌های اول را فراموش کنید !برای عشق اول شعر و قصه زیاد ساخت...

در چین، قبرستانی وجود دارد که هیچ نمونهٔ مشابهی در جهان ندار...

مرا می‌شناسی تو ای عشق من از آشنایان احساس آبمو همسایه ام مه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط