خصوصی سازی صدا و سیما یا مرعشی سازی!/
*خصوصیسازی صدا و سیما یا مرعشیسازی؟!/دم خروس بیرون افتاد؛ مشکل اصلاحطلبان، نه جبلی و جلیلی بلکه اساساً نهاد بالادستی رسانه ملی است*
روحانی در ده دقیقهی پایانی ویدئوی سیوپنجدقیقهایاش، غیر مستقیم نهادهای ذیل ولیّ فقیه را زیر سؤال میبرد؛
از سپاه و زیرمجموعههایش تا صدا و سیما.
دربارهی رسانهی ملّی میگوید:
"دو، سه، چهار کانال ملّی داشته باشیم، مال دولت باشه؛ دهتا، بیستتا، سیتا کانالم داشته باشیم، خصوصی باشه، مال مردم باشه!"؛
اصلاحطلبان و تیم رسانهای پروژهبگیرشان، قبل از حملهی موشکی-پهپادی رژیم صهیونی به ساختمان شیشهای، سه سال و نیم، شبانهروز، با کمک یک قبیلهی کوچک تندرو سابقاً اصولگرا، در حال لجنمال کردن صدا و سیما و نیز ریاست آن بودند ولی پس از تجاوز بیسابقهی جبههی صهیون به بخشهای مختلف ساختمان اصلی رسانهی ملّی، شامل اتاق رئیس سازمان، برخی گمان میکردند دولتیها، مسئولان و چهرههای جبههی اصلاحات، دیگر دست بردارند از تخریب مرجع خبری-رسانهای وطن، که توانسته بود اعتماد عمومی قابل قبولی را به دست آورد، بهویژه در ایّام جنگ.
پس از آتشبس مشخّص شد اصلاحطلبان، کما فی السّابق، نمیتوانند با سازمان صدا و سیما به عنوان مجموعهای تحت اختیار رهبر انقلاب، کنار بیایند ولو اگر هر روز و بیش از تمام دورههای مدیریتی سابق رادیو و تلویزیون، خودشان و دوستان سابقاً ممنوع التّصویر و بلکه ممنوع الورودشان، روی آنتن سیما و موج صدا باشند؛
از طیف همفکران امثال آقای حسام الدّین آشنا و رئیسش آقای حسن روحانی تا دار و دستهی رسانهای آقای محمّدجواد ظریف مثل فرید مدرّسی، ابتدائاً، مدّتی مدید میگفتند
«وحید جلیلی باید از قائم مقامی فرهنگی صدا و سیما برکنار شود»،
بعد گفتند «رئیس صدا و سیما هم باید تغییر کند» ولی بعد از دوازدهروز جنگ تحمیلی، صحنهآرایی شفّافتر شد و بالخصوص دیروز، حسن روحانی، حجّت را تمام کرد، از خصوصیسازی صدا و سیما و تقسیم رسانهی ملّی بین دولت و بخش خصوصی -بخوانید خصولتی- گفت و عیان کرد، این یک توهّم توطئه نبوده که نگارنده این سطور، بارها تأکید داشته،
«مشکل اصلی اصلاحطلبان، نه وحید جلیلی است و نه پیمان جبلی بلکه آنان اساساً برنمیتابند نهاد بالادستی و تصمیمگیر در مورد رویکرد و ریاست رسانهی ملّی، ولایت فقیه باشد»
چرا که رهبر انقلاب، همواره منافع ملّی و رضایت عمومی مردم را مبنا قرار میدهند نه منافع حزبی و گروهی را، در حالی که جبههی اصلاحات، در رویکرد فتح سنگر به سنگر، فقط به سیطره بر قوّهی مجریه راضی نیستند و تمام قوا، از جمله حتّی نهادهای ذیل رهبری و قوای مسلّح را هم مایلند تسخیر کنند و پروژهی ناکام ناتمام مجلس ششم را، به ثمر برسانند، آن هم در شرایط بغرنج آتشبس!
عبارات «خصوصیسازی و مردمیسازی» هر گاه از زبان اصلاحطلبان شنیده میشود، لرزه میافتد بر اندام افکار عمومی زیرا مردم همواره شاهد بودهاند که عملاً خصوصیسازی آنان معادل مردمیسازی نبوده و در برخی صنایع، به اسم خصوصیسازی، چگونه به قول خود اصلاحطلبان، «کارگزارانیبازی و اصطلاحاً مرعشیسازی» صورت گرفته و مردمیسازی نیز معمولاً فریبی بوده جهت سوء استفاده از کلمهی مردم، به همان ترتیب که در شعارهای فریبکارانهی انتخاباتی از سوی اصلاحطلبان، چنین دغلکاریهایی بهوفور مشاهده میشوند؛
تخریب همزمان سپاه، اطّلاعات سپاه و سپاه قدس بدون ذکر نام و صدا و سیما و قوّهی قضائیه با ذکر نام، طی ده دقیقه، چه معنایی میتواند داشته باشد جز نادیده گرفتن منافع مردم، تحدید اختیارات ولیّ فقیه، تهدید رهبر انقلاب و کودتایی نرم علیه ارکان حیاتی و ناموسی جمهوری اسلامی ایران؟!
مهمترین بستری که شبکهی نفوذ، نیاز دارد جهت طرّاحی و اجرای عملیاتهای #براندازی_نرم و تحقّق #استحاله_تحمیلی، رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است؛
از اصلاحطلبانی چون محمّدرضا جلائیپور تا عبّاس عبدی و از محمّد مهاجری و آقازادهاش تا حسن روحانی، نمیتوان توقّع داشت که کلیدواژگانی مقدّس همچون «همبستگی ملّی و وحدت» را با نگاهی ابزارگونه، از معنا تهی نکنند یا رسانهی ملّی را از منظر منافع ملّی ببیند، نه از لنز منافع قبیلهگرایانهی اصلاحطلبان.
#حکمرانی_ملی #مدیریت_رسانه #جنگ_نرمافزاری
روحانی در ده دقیقهی پایانی ویدئوی سیوپنجدقیقهایاش، غیر مستقیم نهادهای ذیل ولیّ فقیه را زیر سؤال میبرد؛
از سپاه و زیرمجموعههایش تا صدا و سیما.
دربارهی رسانهی ملّی میگوید:
"دو، سه، چهار کانال ملّی داشته باشیم، مال دولت باشه؛ دهتا، بیستتا، سیتا کانالم داشته باشیم، خصوصی باشه، مال مردم باشه!"؛
اصلاحطلبان و تیم رسانهای پروژهبگیرشان، قبل از حملهی موشکی-پهپادی رژیم صهیونی به ساختمان شیشهای، سه سال و نیم، شبانهروز، با کمک یک قبیلهی کوچک تندرو سابقاً اصولگرا، در حال لجنمال کردن صدا و سیما و نیز ریاست آن بودند ولی پس از تجاوز بیسابقهی جبههی صهیون به بخشهای مختلف ساختمان اصلی رسانهی ملّی، شامل اتاق رئیس سازمان، برخی گمان میکردند دولتیها، مسئولان و چهرههای جبههی اصلاحات، دیگر دست بردارند از تخریب مرجع خبری-رسانهای وطن، که توانسته بود اعتماد عمومی قابل قبولی را به دست آورد، بهویژه در ایّام جنگ.
پس از آتشبس مشخّص شد اصلاحطلبان، کما فی السّابق، نمیتوانند با سازمان صدا و سیما به عنوان مجموعهای تحت اختیار رهبر انقلاب، کنار بیایند ولو اگر هر روز و بیش از تمام دورههای مدیریتی سابق رادیو و تلویزیون، خودشان و دوستان سابقاً ممنوع التّصویر و بلکه ممنوع الورودشان، روی آنتن سیما و موج صدا باشند؛
از طیف همفکران امثال آقای حسام الدّین آشنا و رئیسش آقای حسن روحانی تا دار و دستهی رسانهای آقای محمّدجواد ظریف مثل فرید مدرّسی، ابتدائاً، مدّتی مدید میگفتند
«وحید جلیلی باید از قائم مقامی فرهنگی صدا و سیما برکنار شود»،
بعد گفتند «رئیس صدا و سیما هم باید تغییر کند» ولی بعد از دوازدهروز جنگ تحمیلی، صحنهآرایی شفّافتر شد و بالخصوص دیروز، حسن روحانی، حجّت را تمام کرد، از خصوصیسازی صدا و سیما و تقسیم رسانهی ملّی بین دولت و بخش خصوصی -بخوانید خصولتی- گفت و عیان کرد، این یک توهّم توطئه نبوده که نگارنده این سطور، بارها تأکید داشته،
«مشکل اصلی اصلاحطلبان، نه وحید جلیلی است و نه پیمان جبلی بلکه آنان اساساً برنمیتابند نهاد بالادستی و تصمیمگیر در مورد رویکرد و ریاست رسانهی ملّی، ولایت فقیه باشد»
چرا که رهبر انقلاب، همواره منافع ملّی و رضایت عمومی مردم را مبنا قرار میدهند نه منافع حزبی و گروهی را، در حالی که جبههی اصلاحات، در رویکرد فتح سنگر به سنگر، فقط به سیطره بر قوّهی مجریه راضی نیستند و تمام قوا، از جمله حتّی نهادهای ذیل رهبری و قوای مسلّح را هم مایلند تسخیر کنند و پروژهی ناکام ناتمام مجلس ششم را، به ثمر برسانند، آن هم در شرایط بغرنج آتشبس!
عبارات «خصوصیسازی و مردمیسازی» هر گاه از زبان اصلاحطلبان شنیده میشود، لرزه میافتد بر اندام افکار عمومی زیرا مردم همواره شاهد بودهاند که عملاً خصوصیسازی آنان معادل مردمیسازی نبوده و در برخی صنایع، به اسم خصوصیسازی، چگونه به قول خود اصلاحطلبان، «کارگزارانیبازی و اصطلاحاً مرعشیسازی» صورت گرفته و مردمیسازی نیز معمولاً فریبی بوده جهت سوء استفاده از کلمهی مردم، به همان ترتیب که در شعارهای فریبکارانهی انتخاباتی از سوی اصلاحطلبان، چنین دغلکاریهایی بهوفور مشاهده میشوند؛
تخریب همزمان سپاه، اطّلاعات سپاه و سپاه قدس بدون ذکر نام و صدا و سیما و قوّهی قضائیه با ذکر نام، طی ده دقیقه، چه معنایی میتواند داشته باشد جز نادیده گرفتن منافع مردم، تحدید اختیارات ولیّ فقیه، تهدید رهبر انقلاب و کودتایی نرم علیه ارکان حیاتی و ناموسی جمهوری اسلامی ایران؟!
مهمترین بستری که شبکهی نفوذ، نیاز دارد جهت طرّاحی و اجرای عملیاتهای #براندازی_نرم و تحقّق #استحاله_تحمیلی، رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است؛
از اصلاحطلبانی چون محمّدرضا جلائیپور تا عبّاس عبدی و از محمّد مهاجری و آقازادهاش تا حسن روحانی، نمیتوان توقّع داشت که کلیدواژگانی مقدّس همچون «همبستگی ملّی و وحدت» را با نگاهی ابزارگونه، از معنا تهی نکنند یا رسانهی ملّی را از منظر منافع ملّی ببیند، نه از لنز منافع قبیلهگرایانهی اصلاحطلبان.
#حکمرانی_ملی #مدیریت_رسانه #جنگ_نرمافزاری
- ۵.۹k
- ۲۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط