صبح شد

صبح شد
امروز برایت چای میریزم
نان و عسل می آورم که کامت شیرین گردد آواز میخوانم سر خوشانه
و با هم به استقبال آخرین ماه پاییز می رویم باشد که سی روز رویایی و زیبا بسازیم
پر از شور
پر از عشق
پر از نشاط و شادی
پر از ترانه

صبحتان نیکو🍁
دیدگاه ها (۱)

حیوانات را دریابیم...

انسان های بزرگ از خودشان توقع دارند و انسان های کوچک از دیگر...

‌‌به قَدَم چو آفتابم، به خرابه‌ها بتابمبگریزم از عمارت، سخن ...

#هایدهعشق تو خوابی بود و بسنقش سرابی بود و بساین آمدن این رف...

☕️🍫صبح شد ...امروز برایت چای میریزم و نان و عسل می‌آورم که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط