نیستی و حالا

نیستی و حالا
تمام مردم شهر شبیه تو لباس می‌پوشند،
و خیابان‌ها عطر تو را به خود گرفته‌اند...
غم‌انگیز نیست؟
اینکه پشت به یک شهر بیاستم
و تو را صدا بزنم!
همه برگردند و به من خیره شوند،
و هیچ کدام تو نباشی!
دیدگاه ها (۰)

تو رفته ای و حاصل تفریق تو از این شهر، چیزی شده که در باورت ...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط