🖤🎵
دردت به جانِ بی‌قرارِ پُر گریه‌ام...
پس این همه سال و ماهِ ساکتِ من کجا بودی؟
حالا که آمدی
حرفِ ما بسیار،
وقتِ ما اندک،
آسمان هم که بارانی‌ست ...!
به خدا وقت صحبت از رفتنِ دوباره و
دوری از دیدگانِ دریا نیست!
سربه‌سرم می‌گذاری ... ها؟
می‌دانم که می‌مانی
پس لااقل #باران را بهانه کُن
دارد باران می‌آید.
مگر می‌شود نیامده باز
به جانبِ آن همه بی‌نشانیِ دریا برگردی؟
پس تکلیف طاقت این همه علاقه چه می‌شود؟!
.
.

باصدای زنده یاد #خسروشکیبایی
دیدگاه ها (۷)

بجز تخت شونت کجا سر بذارم...تو دلسوز من باش به جای رسیدمکه ر...

سخته بفهمی همه عمرت تلف شده...من یه درختم که عاشق تبر شدهبا ...

این روزا تنهام ساکت و بی انگیزهاشکای گرمم به مژه هام آویزهآخ...

☔️🌧با خیالت امشب ای بی وفا نگارم...سر به شانه های خیابان میگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط