مرداد خاطرات

شاعر (وحید سرباز)
دل و دست لرزانم
در تلاطم یک غزل
افتان و خیزان نسیم عشقی ناتمام شد و ...رفت
و مرداد خاطراتم را
پر از بوی باران نو رسی کرد
که تا دی ماه بی هیچ پرده و اهمالی گریستم
دیگر همین تابستان که بیاید،میروم
میروم تا سه چهار غزلی را که دوسه تابستان پیش
برای فروختنش تا انتهای اندیشه رفتم
پس بگیرم. ...🌱🍒
دیدگاه ها (۰)

#شارل_بودلر مادام باید مست بود،اما مستی از چه؟از شراب از شعر...

🌱🍒بُردی دل و در کمینِ جانی ...!🌱🍒#انوری‌

یک روز مرداد

🌱🍒تو مثل تابستانی!لبخند هایت طعم هندوانه می‌دهند و چشم هایت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط