ذبح ن با خندهات این بغض ناهنجار را

ذبح ڪن با خنده‌ات این بغض ِناهنجار را
خنده‌هایت مےتراشد از دلم زنگار را

مےگریزم دائم از تڪرارِ خود در آینہ
در نگاه ِ#تو فقط مےخواهم این تڪرار را

خواب دیدم توبہ ڪردم از سیاهے، آمدے
تا بفہـمانے بہ من تعبیر ِاستغفار را

روزه‌ےِ دردم در آن دم تا #تو را دیدم شڪست
هرگز از خاطر نبردم لحظہ‌ےِ افطار را

در دلم دریاےِ خالے از تڪاپو داشتم
قرص ِماهم!
خوش پَراندے خواب ِدریادار را ...!

#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

در‌گلویم‌غم‌صد‌چلچله‌ی‌گریان‌است ...دور من هیچڪسی جز خود تنه...

از یاد تـــــــــــو برنداشـتم دست هنـــوزمبیــــمار غمت را ...

اےپرنده زیبـازخم بالت را کہ مے‌بستمعاشقت شدمنباید اینقدر بے‌...

من پرم از بـغض آری از تـبسم خالی امآینه سیر است از من از پری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط