جزمرگهمچیدروغ

#جز#مرگ#همچی#دروغ...
مدت‌ها پیش آموختم که نباید با خوک کُشتی گرفت؛
خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر از آن،
اینست که خوک از این کار لذت می برد!


#زندگی برایم زیبا شده بود؛ کوچک ترین تمایلی برای نزدیک شدن به کسی نداشتم. نه منتظر کسی بودم، نه کسی منتظر من بود. هیچ چیز و هیچ‌کس حتی نمی‌توانست کوچک ترین احساسی را در‌ من به وجود بیاورد. احساس عدم نیاز به انسان های مطلقاً پوچ مرا زنده نگه می‌داشت. ترجیح می‌دادم وقت خود‌ را با‌ گل و گیاه ها و حیوانات بگذرانم و به راستی که آدم وقتی خوش‌حالی را در‌چیز هایی غیر از همنوعانش میابد، خوشبخت تر است...
دیدگاه ها (۰)

من هیچ وقت در زندگی آدمی نبودم که قطعات شکسته ظرفی را با حوص...

پاییز دارد دل می‌ڪـند از شهراما نڪَاه سردش رابه زمستان دوخته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط