دیگر همانند گذشته دلتنگت نمیشوم دیگر در تمام جملاتی ک

‌دیگر همانند گذشته، دلتنگت نمی‌شوم. دیگر در تمام جملاتی که نامِ تو در آن‌ها جاری‌ست؛ چشمانم هم پُر نمی‌شود.
کمی‌خسته‌ام... کمی شکسته‌ام...
دیگر آمدنت را انتظار نمی‌کشم
اینکه از حال و روزت باخبر باشم دیگر برایم مهم نیست.
اما بعضی وقت‌ها... به یادت می‌افتم... بعضی وقت‌ها به یادت می‌افتم؛ با خودم می‌گویم: آیا به نبودنت عادت کرده‌ام؟ آیا از خیال بودنت گذشته ‌ام؟ نه...
مضطربم... فقط مضطربم
باور کن اگر روزی عاشق کسی دیگر شوم،
تا عمر دارم
تو را نخواهم بخشید...
دیدگاه ها (۱)

شبت خوش می شود بی من؟دو چشمت می رود بی من ؟من اینجا بی تو بی...

من از این دنیا چه میخواهمتو از من تمامِ دلم را گرفتی ...‌‌‌‌...

بهش گفتم:حوصله ندارم امشب نریم بیرون...تو رو هم بی حوصله میک...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط