🍁یادم تورا...فراموش 🍁

🎐خاطره ها،عجیب بوی کهنگی گرفته اند
انگار نه انگار
چندماه پیش و چند هفته پیش و چند روز پیش
اتفاق افتاده اند
همان گل رز که دوستش داشتی
همان که همیشه سفارش اش را کردی
که « #مراقب_گل_رزم_باش »
همان را میگویم
صفحه آخر دفتر خاطرات جان داد
نمیدانم
شاید قسمتش این بود
که تنها باشد
که تنها بماند
که شاید
همانجا #خانه_ابدیش باشد
که هست...🎐


❤️پ.ن:گل رزی دیدم دستت بود..همونو میگم❤️

📝#آرام_نوشت☘️
#نوشته
#آرام_نوشت
دیدگاه ها (۸)

☘️لطفا داداش آرشام فالو کنین https://wisgoon.com/A.RSHA.M

☘️لطفا داداش آرشام فالو کنین☘️ https://wisgoon.com/A.RSHA.M

🍁از محبت و علاقه دیگران،خاکستر نسازیم🍁

📗به وقت حافظ

CHERRY BLOSSOM Part 30(صبح روز بعد)نور کم‌رمق خورشید از لای ...

اوایی از گذشته بخش اول:  خاطرات زندگی با یک دکتر روانی. 001 ...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط