رها کن رها کن تا چو خورشیدی غبایی پوشم از آتش در آن آتش چو خورشیدی جهانی را بیارایم که آن خورشید بر گردون ز عشق تو می سوزد و هر دم شکر میگوید که سوزش را همی شایان میان خونمو ترسم که گر آید خیال او به خون دل خیالش را ز بی خویشی بیالایم.... #Britain#USA#Iran#France#Germany