ما با عاشق شدن، آسیب‌پذیری هنگفتی را به جان میخریم. در نتیجه، باید نوعی گزینش‌گری و خویشتن‌داری دفاعی را حفظ کنیم. مهم است که مراقب باشیم عشق‌مان را به چه کسی و چه چیزی پیشکش می‌کنیم.

با حیرت و شگفتی و ناباوری نگاهت می‌کنم و تو می‌گویی: "اوه، این طور نگاهم نکن!" در صورتی که این نگاه کردن نیست، یک جور هجی کردن است... دست روی صورت و چشم‌هایت می‌کشم؛ بیشتر پیشانی‌ات را لمس می‌کنم و تو می‌گویی: "اوه، آخه این چه کاریه" و من دستم را پس می‌کشم؛ زیرا اگر به تو بگویم که "لمست می‌کنم تا باورم شود که در خیال نیستی و در واقعیتی"، حرف مرا به تعارفی حمل میکنی. امّا حقیقت همین است: تو تنها پیروزی حیات منی. در تو بود که عشق را از حقیقت تمییز دادم.

✍🏽 #احمد_شاملو
📕 مثل خون در رگ‌‌های من
دیدگاه ها (۱۷۸)

از همان روزی که دستِ حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرتِ هابیل از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید آدمیت مُرد گر چه آدم زنده بود …........

معمولا می‌گویند كسانیكه در سايه مرگ زندگى مى كنند يا زندگى كرده اند، در هر كارى كه انجام مى دهند، شيرينى لذت بخشى به وجود مى آورند ...

هرچی اونارو بیشتر گوش می‌کنم از اینکه موسیقی ما انقدر سخیف و دم دستی شده و دور شدیم از ریشه های غنی موسیقی خودمون و هر بی استعدادی بدون زحمت یادگیری داره میخونه غصم میگیره..

تنها وسوسه‌ای که کسی هرگز نتوانسته است بر آن غالب شود: "وسوسه‌ی امید !"

14- یه جاده خاکی " فرار " می زنه به بازی Silent Hill f !و می...

پارت 12

چندپارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط