گر نبودی میل و امید ثمر
کی نشاندی باغبان بیخ شجر
#مولانا
در حديثي از حضرت مسيح (ع) مي خوانيم : در جايي نشسته بود و پيرمردي را مشاهده کرد که با کمک بيل و کلنگ به شکافتن زمين مشغول است ، حضرت مسيح (ع) به پيشگاه خدا عرضه داشت ؛ خدايا! اميد و آروز را از او بگير. ناگهان پيرمرد بيل را به کناري انداخت و روي زمين دراز کشيد و خوابيد . کمي بعد حضرت مسيح (ع) عرضه داشت ؛ بارالها! اميد و آرزو را به او برگردان .
ناگهان مشاهده کرد پيرمرد برخاست و دوباره مشغول فعاليت و کار شد . حضرت مسيح (ع) از او سؤال کرد که من دو حال مختلف از تو ديدم ، يک بار بيل را به کنار افکندي روي زمين خوابيدي ، اما در مرحله ي دوم برخاستي و مشغول به کار شدي ؟ پيرمرد در جواب گفت : در مرتبه اول فکر کردم پير و ناتوان شده ام ، چرا اين همه به خود زحمت دهم و تلاش کنم؟ بيل را به کنار انداختم و بر زمين خوابيدم . ولي چيزي نگذشت که اين فکر به خاطرم خطور کرد که از کجا معلوم که سال هاي زيادي زنده نمانم ؟ انسان تا زنده است بايد براي خود و خانواده اش تلاش کند ، از اين رو برخاستم و بيل را گرفتم و مشغول کار شدم.
همان ، ج 3 ، ص 319
دیدگاه ها (۰)

آرزو بد نيست طغيانش بد استهست دريا خوب و طوفانش بد استگر چه ...

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتنتأثير اختران شما نیز بگذردسیف ف...

امام علی علیه السلام؛ آنچه برایت مقدر شده است حتماً به تو می...

می خورد گرد عبث محمل لیلی در دشتنیست جز عشق تمنای دگر مجنون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط