تو زلیخایی و من یوسفِ آشفته سرم
دوست دارم که خودم پیرهنت را بدرم!

تو هر اندازه که بگریزی و پرهیز کنی
من همان قدر به آغوش تو مشتاقترم!

قصه برعکس شده، نوحم و طوفان زده ام
کشتی سوخته ای مانده میان جگرم!

دو قدم پیش بیا! ای قدمت بر سر چشم!
دو قدم تا که تو را تنگ بگیرم به برم!

تو به اندازه هر یک قدمم آتشی و
من به اندازه هر یک نفست شعله ورم!

دورتر می شوی و بیخبر از حال منی
پیش می آیم و از شرم لبت با خبرم!

آه و صد آه! خلیلِ بُتِ خالت شده ام
شکر و صد شکر که اعجاز ندارد تبرم!

چه کُنم با دو لبت؟ دل بکنم یا نکنم؟
چه کنم جان و دلم را؟ ببرم یا نبرم؟
#عاشقانه
(っ◔◡◔)っ ♥ Mahdi ♥
دیدگاه ها (۳۹)

سلام صبح بخیر 😘 حال وروز مادران ویسگون 😂😂😂

ممنون از همراهی تون

‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌🍃❤️او را دوست دارم . . .خیلی ساده حت...

حکایت خیلی ازما ادماست....متاسفانه 🥴قبول دارین؟؟؟

تو زلیخایی و من یوسفِ آشفته سرمدوست دارم که خودم پیرهنت را ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط